گروه پژوهشی معارف اسلامی درباره به کار بردن لقب آیت الله برای استاد محمد مهدی مهندسی توضیحاتی داده است که تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

هو الحی القیوم
حضرت استاد محمد مهدی مهندسی (روحی فداه) از نوادر روزگار بود که ارزش وجودی‌اش در زمان حیات طیبه‌ دنیوی‌اش آن طور که باید شناخته نشد اما قطعا بعد از وفات، روز به روز بیشتر شناخته خواهد شد و صفاتی مانند (متواضع، فروتن، فرهیخته، استاد حوزه و دانشگاه، دانشمند، محقق و...) برای آن مرد الهی از صفات پایین و سطحی محسوب می‌شوند چرا که حضرت استاد مهندسی فراتر از این حرفها بود. او به راستی ولیّ خدا و عارف واصلی بود که در عشق معشوق حقیقی‌اش، خدایی شده بود.

حضرت استاد مهندسی (روحی فداه) از بزرگانی بود که در عرفان نظری و عملی حرف اول را می‌زنند و همراهان، دوستان، نزدیکان، شاگردان خاص عرفانی و ارادتمندان ایشان بهتر این مطلب را متوجه‌اند اما حجاب زمان باید برطرف شود تا خیلی از چیزها روشن شود.

علت اینکه به حضرت استاد مهندسی (ره) «آیت الله» خطاب می‌کنیم این است که حضرت آیت الله العظمی یحیی انصاری شیرازی چنین فرموده‌اند که: شما (خطاب به استاد مهندسی)«آیت الله» هستید و واقعا لقب «آیت الله» برازنده شماست و من باید شما را «آیت الله» خطاب می‌کردم اما چون می‌دانستم ناراحت می‌شوید با عبارت «حجت الاسلام و المسلمین» خطاب کردم.

از عبارت آیت الله انصاری، دست کم، دو نکته استفاده می‌شود:
نکته اول اینکه به نظر مبارک حضرت آیت الله العظمی انصاری شیرازی که بیشتر از همه، استاد محمد مهدی مهندسی و قدرت علمی و عملی وی را می‌شناسند، استاد معظم حاج آقای مهندسی، به درجه‌ای رسیده‌اند که لقب «آیت الله» برازنده وی است و لذا به آقای مهندسی تصریح می‌کنند که «شما آیت الله هستید .... و من باید شما را آیت الله خطاب می‌کردم ...»

نکته دوم اینکه حکیم الهی آیت الله العظمی انصاری فرموده‌اند: «چون می‌دانستم ناراحت می‌شوید با عبارت «حجت الاسلام و المسلمین» خطاب کردم»
این جمله نشان دهنده تواضع بسیار زیاد و مراقبت استاد مهندسی (ره) از نفس خود داشت. واقعا تواضع و زهد عارفانه حضرت استاد مهندسی بسیار زیاد و خالص بود و خود را به هیچ عنوان نمی‌دید و با اینکه از اساتید صاحب نظر و متخصص در علوم فقه ، اصول ، تفسیر ، کلام ، فلسفه ، اخلاق و به ویژه عرفان نظری و عملی بود اما هیچگاه خود را به هیأت علما و بزرگان در نیاورد و با القاب، میانه‌ای نداشت و طوری رفتار می‌کرد که چنین القابی برایش داده نشود.

با اینکه از استادان برجسته حوزه و دانشگاه بود، اهل منبر و تبلیغ نیز بود و حتی برای بچه دبستانی‌ها نیز منبر می‌رفت و فرقی برایش نمی‌کرد که در کلاس اسفار و شرح فصوص، تدریس کند یا کلاس دکترای دانشگاه و یا برای بچه دبستانی‌ها سخنرانی کند.

چنان از نفس خود مواظب و مراقب بود که روزی مطلبی به ایشان گفتم که بوی تعریف و تمجید از آن می‌آمد که استاد مهندسی فرمود: هیچگاه چنین نگویید چرا که شاید نفس انسان خوشش بیاید و این برای نفس ضرر دارد و سپس فرمود: در خدمت علامه طباطبایی (ره) از تفسیر المیزان تعریف کردند علامه فرمود: این کار را نکنید شاید نفس من خوشش بیاید و این برایم ضرر دارد.

روزی که برای آخرین بار از خدمت آیت الله العظمی انصاری شیرازی مرخص شدیم استاد مهندسی به مناسبتی به بنده فرمودند: حضرت آقای ... (نام یکی از استادان برجسته را نام بردند) چند نفر را فرستاده بودند تا برایشان خارج اصول تدریس کنم که قبول نکردم.

با این اوصاف، هیچگاه انتظار نمی‌رفت که استاد، لقب «آیت الله» را برای خود قبول کند یا به گونه‌ای رفتار نماید که برایش «آیت الله» بگویند. اما واقعیت چیز دیگری است و ما نباید کسی را که به علت تواضع شدید با القاب میانه‌ای نداشت و عملکردش واقعا زاهدانه (زهد عرفانی) بود کمتر از حد واقعی خود، فرض کنیم.

نکته‌ای با اهل فن و استادان
این نکته را نیز سر بسته به استادان و اهل فن عرض کنم که اسلام، متشکل از اصول و فروع است و معقول نیست تنها کسی را که متخصص، صاحب نظر و ممحض در فروع و حتی در آن مسائل اعلم است، آیت الله، اسلام شناس و ... بخوانیم اما کسی را که بیشتر وقتش را به معارف و اصول دین اسلام سپری کرده، تنها با اصطلاح رایج حجت الاسلام و ... معرفی نماییم. اگر چه در لغت، حجة‌الاسلام برتر از آیت الله است.
و بالجمله ان العالم بالاصول کالتوحید اولی و احق بلقب الفقیه و المتفقه فی الدین و آیة الله فی الاصطلاح من العالم بالفروع

نکته تکمیلی و مهم
این نکته را نیز یاد آوری کنم که حضرت امام خمینی (ره) برای وکالت شرعی و ... از دو نفر تاییدیه می‌خواستند اما اگر کسی را آیت الله انصاری شیرازی تایید می‌کرد برای امام، کافی بود و تاییدیه دیگری نمی‌خواستند.
یعنی حضرت امام خمینی (ره) به آیت الله انصاری شیرازی، عنایت ویژه داشتند به طوری که فرموده بودند اگر آقای انصاری کسی را برای وکالت امور شرعی و مانند آن تایید کند، برای من کافی است و نیازی به تایید فرد دیگری نیست که این نشان از اعتماد حضرت امام به ایشان بود.

همچنین این را نیز بدانیم که حضرت استاد آيت‌الله انصاري شيرازي، يكي از دوازده نفري بود كه پس از رحلت آيت‌الله العظمی بروجردي، مرجعيت حضرت امام خميني (ره) را در سال 1342 تأييد كرد.
این دو جریان را عرض کردم تا روشن شود سخن آیت الله العظمی انصاری شیرازی که در دهه 40 و 50 چنین نزد امام راحل و دیگران، مورد قبول بود - و هم اکنون نیز مورد تایید همه بزرگان و استادان برجسته حوزه است - در دهه 80 و 90 قطعا برای ما بیشتر از سخن صدا و سیما یا برخی دیگر، حجت و دلیل خواهد بود.

گروه پژوهشی معارف اسلامی