گفتگوی تفصیلی استاد مهندسی پیرامون آیت الله انصاری شیرازی
متن کامل گفتگوی مجمع عالی حکمت اسلامی با استاد معظم محمد مهدی مهندسی درباره حکیم و عارف الهی حضرت آیت الله انصاری شیرازی به مناسبت تجلیل از مقام شامخ ایشان / خرداد 89
....................................................................................
همانگونه كه استحضار داريد انشاءالله چهارشنبه 19 خرداد 1389، دومين گردهمايي اساتيد علوم عقلي از سوي مجمع عالي حكمت اسلامي برگزار ميشود، از برنامههايي هم كه براي دومين گردهمايي تدارك ديده شده تجليل از مقام علمي حكيم متالّه و استاد بزرگوار حضرت آيت الله حاج شيخ يحيي انصاري شيرازي است.
×× با توجه به اينكه جامعه علمي ما خيلي از ابعاد شخصيتي ايشان در تمام جوانب اطلاع كافي ندارند از محضر حضرتعالي استدعا داريم كه در خصوص زندگي علمي ايشان مطالبي را بيان بفرماييد.
استاد مهندسي: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.
البته بنده قبل از اينكه شروع كنم بايد از حضرت ايشان عذرخواهي داشته باشم. به لحاظ اينكه كسي كه در جايگاه معرفي ميخواهد قرار بگيرد اگر اعرف و اجلي نباشد حداقل تناسبي را بايد داشته باشد و بنده اين قابليت و تناسب را در خود نميبينم امّا اطاعت امر شما عزيزان را ميكنم انشاءالله كه مرضي خداي متعال واقع شود.
حضرت استاد آيت الله انصاري شيرازي به طور كلي و در مجموع، ابعاد مختلفي دارند. بعضيها در فضاهاي علمي محض عمل ميكنند، بعضي از چهرهها و شخصيتها بيشتر حيثيتهاي اجتماعي دارند، بعضي شاخصهي سياسي در آنها قويتر است، و بعضي هم حضورهاي سياسي دارند اما حضرت استاد در همه زمينهها و همه ابعاد حضور مؤثر، كارآمد و سازندهاي در طول عمرشان داشتهاند.
در ارتباط با زندگي علمي بعد از اينكه ايشان از نوادگان داراب براي تحصيل به حوزه علمية شيراز ميآيند، با توجه به جوّ حاكم بر حوزههاي شيراز در آن زمان كه با علوم عقلي فلسفه و عرفان مخالفتهاي شديدي داشتند، اما به لحاظ ذوق شديد و ذوق زيادي كه حضرت استاد داشتند ايشان مكرّر ميفرمودند كه در چه شرايط سختي ما بعضي از كتابهاي فلسفي يا عرفاني را مطالعه ميكرديم و بعضاً وقتي در حجره قرار ميگرفتيم اگر يك نفر از اين افراد ميآمد داخل حجره ما بايد به سرعت اين كتابها را ضبط ميكرديم.
ميفرمودند مثنوي را يكي از روحانيون به نسبت بزرگ، با انبر ميخواست جابجا كند يعني تا اين اندازه حساسيت وجود داشت. حالا در چنين وضعيتي در نظر بگيريد يك نفر ميخواهد بيايد مشغول فلسفه و عرفان شود، چه ويژگي و چگونه حقطلبي بايد در وجودش باشد كه تحت تأثير شرايط جو غالب قرار نگيرد.
بعد از آنجا ايشان وارد حوزه علميه قم ميشوند و از محضر اساتيد بزرگوار از جمله دو چهره برجسته و شاخص علم و عمل بهرهمند ميشوند:
يكي از آنها حضرت علامه طباطبايي رضوان الله تعالي عليه بودند كه مدت سيسال حضرت استاد در محضر علامه طباطبايي بوده و درسهاي مختلفي از قبيل اسفار، الهيات شفا و منطق شفا، برهان شفا و همچنين تمهيد القواعد ابن تركه اصفهاني كه اولين كتاب عرفاني در سير كلاسيك مباحث عرفاني است را میخوانند.
البته با توجه به اين نكته لازم است دانسته شود كه علامه طباطبايي رضوان الله تعالي عليه دو نوع شاگرد و دو شيوه تدريس داشتند به حسب آنچه بارها استاد حضرت آيت الله انصاري شيرازي ميفرمود يكسري بحثهاي فلسفه را در فضاهاي عمومي داشتند و خيلي از چهرهها، شخصيتها و شاگردها شركت ميكردند و از محضر ايشان بهرهمند ميشدند. اما يك سبك به اصطلاح محدودتر و مخفيانهاي در ارتباط با برخي از مباحثي كه همه كس نميتوانند حلّش كنند، هضمش كنند، جهاز هاضمه علمي هر كسي قدرت هضم و تحليلش را ندارد اينها را در جلسات خصوصي تدريس ميكردند.
حضرت استاد انصاری ميفرمود اسفار وقتي به جلد نهم و مباحث معاد رسيد، علامه درس را به صورت عمومي تعطيل كردند و تبديل كردند در محدوده چند نفر، از جمله حضرت آيتالله انصاري، حضرت آيت الله جوادي آملي حفظه الله و حضرت آيتالله حسن زاده آملي حفظه الله، حضرت آيتالله ابراهيم اميني و جمعي در اين حد، و به گونهاي مرحوم علامه محدوديت قائل ميشود كه برخي از شاگردان مرحوم علامه طباطبايي، گمانشان بر اين بوده كه علامه جلد نهم اسفار را تدريس نميكند به دليل آنكه معاد با آن نوع نگاه صدرايي را قبول ندارد. و الآن هستند از چهرهها و شخصيتهاي برجستهاي كه قبلاً در فضاي فلسفي از شاگردان علامه بودند و چون علامه آنها را در جلسات خصوصي معاد شركت نميداده، تصوير آنها از مطلب اين بوده كه علامه، معاد ملاصدرا را قبول ندارد لذا میگویند علامه تا بحث معاد تدریس کرد و بعد درس را تعطيل كرد در حاليكه اینچنین نیست، بلکه علامه اين درس را در جلسات خصوصي تدريس ميكردند.
بحث تمهيد القواعد را در جلسات خصوصي، شبهاي پنجشنبه و جمعه تدريس داشتند كه حضرت استاد آيت الله انصاري شيرازي از شركت كنندگان در اين محفل و مجلس بودند و علامه طباطبايي به لحاظ آن نگاه درستي كه در شاگردپروري داشتند، كه بالاخره همه كس ظرفيت شنيدن و هضم و حلّ هر مطلبي را ندارد به طور ويژه گزينش و انتخاب ميكردند لذا بحث تمهيد القواعد در جلسات خصوصي بوده است.
بحث ديگر كه حضرت استاد آيت الله انصاري شيرازي در محضر علامه طباطبايي بودند روايات بحارالانوار بود كه مدتها مرحوم علامه، بحارالانوار تدريس ميكردند و ايشان هم در آن محفل و مجلس حضور داشتند.
خارج فلسفه را كه مرحوم علامه مدتي بيان ميفرمود حضرت استاد انصاري حفظه الله در آن بحث هم شركت داشتند.
حضرت علامه ارتباط عاطفي و ارتباط خيلي لطيف و زيبا و صميمي و نزديكي با ايشان داشتند که بايد به طور جداگانه بحثش كرد.
بيش از شصت هفتاد بار علامه طباطبايي به منزل ايشان ميرود. جلساتي را كه به صورت چرخشي براي درس تمهيد القواعد در شبهاي پنجشنبه بوده به صورت چرخشي منزل شركت كنندگان انجام ميگرفته لذا مكرر علامه طباطبايي منزل حضرت استاد ميرفتند.
چهره برجسته و شاخص ديگري كه حضرت استاد انصاري حفظه الله در محضر ايشان كسب علم كردند، حضرت امام خميني(ره) بود.
قريب ده سال در فقه و اصول امام شركت ميكردند و جالب مسأله امام شناسي ایشان است. الآن اگر كسي از امام حرف بزند چندان هنر نيست، چرا که در عرصههاي گوناگون، شخصيت امام مطرح و شناخته شده اما آن اوايل و ابتداي كار، خيلي دقت ميخواهد، تيزبيني ميخواهد، حقيقت بيني و حقيقت شناسي ميخواهد. اگر در آن فضا كه شخصيت امام(ره) فراگير و همگاني نشده، کسی دلبسته و وابسته و پيرو باشد، شاخص بالايي است. چنين افرادي كه درك واقعيتشان بالاست، حقيقت را خوب ميفهمند، لازم نيست مساله خيلي باز شود بعد به آن برسند.
حضرت استاد آيت الله انصاري شيرازي اينطور بود كه از همان ابتداي طرح شخصيت امام، در جلساتشان حضور داشتند. وقتي كه محدوده درسي امام از جهت كميّت، قابل توجه هم نبوده ايشان يكي از شاگردهاي آن درس بودند. ايشان از اين دو استاد بزرگوار كسب فيض در بخشهاي مختلف داشتند.
دوران علمي حضرت استاد آيت الله انصاري شيرازي يك بخشش بخش تدرّس و تحصيل در مكتب اين بزرگان و بخش عظيمي از عمر ايشان اختصاص پيدا ميكند به تدريسهايي كه داشتهاند.
ايشان علاوه بر تدريس در علوم مقدماتي و ادبيات و امثال اينها از كتابهاي فقه و اصول، رسائل و مكاسب را تدريس داشتند و در علوم عقلي كلام و فلسفه و عرفان تدریس میکردند؛ شرح تجريد را ايشان تدريس داشتند، شرح منظومه؛ منطق و حكمتش را، چندين دوره شرح اشارات، اسفار را يك دوره كامل تدريس كردند.
در عرفان تمهيد القواعد، شرح فصوص و مصباح الانس را من البدو الي الختم تدريس داشتند و يك نكتهاي كه در كنار اينها به عنوان حُسن ختام اين بخش اشاره كنم ذوق شعري و طبع بسيار قوي و غني عرفاني ايشان در بحث اشعار است و اشعار زيادي را با محتواهاي بسيار زيبا و عالي سرودهاند اما متأسفانه جمع آوري نشده و بر اساس آن ذوق و سليقه فردي و شخصي كه ايشان دارد خيلي بناي بر طرح شخصيت نيست حتي در اين حدش هم خود ايشان دنبالش نبوده كه اشعار را جمع كند اما بالاخره اين بخش هم به طور خيلي خوب و فراگير در وجود ايشان هست.
×× با توجه به اينكه حضرت استاد آيت الله انصاري در دوران ستم شاهي پهلوي و در زمان مبارزات حضرت امام (ره) هم حضور داشتند در خصوص حيات سياسي و مبارزات سياسي ايشان هم اگر مطالبي را بفرماييد ممنون ميشويم؟
استاد مهندسي: بله، يكي از برجستگيهاي زندگي ايشان همانطور كه در ابتدا هم اشاره كردم حضور فعال سياسي در فرصتهاي بسيار تعيين كننده بوده است.
از زمان شروع نهضت و انقلاب امام رضوان الله تعالي عليه ايشان در فضاي سياسي حضور داشتند از همان ابتدايي كه امام(ره) را دستگير ميكنند و بالاخره احتمال خطر براي امام (ره) وجود داشت كه دولت و حكومت طاغوتي برخوردهاي خشني را با امام داشته باشد، و از آنجايي كه اگر مرجعيت براي شخصيتي محرز ميشد و احراز ميشد مصونيت پيدا ميكرد، دوازده نفر از علماء، متني را مينويسند که حضرت آيت الله انصاري از آن دوازده نفر بودند و امضاء ميكنند، براي اينكه حضرت امام خمینی، صلاحيت كامل را براي مرجعيت و براي زعامت امور اسلام و مسلمين دارد و همين حضور و متن، باعث شد كه احتمال از بين بردن امام (ره) از طرف حكومت طاغوتي منتفي شود.
دستگيريهاي متعددي كه در دروان طاغوت، نسبت به حضرت استاد انجام ميگرفت، تبعيدهاي مفصل؛ سه ماه در كوهدشت لرستان ايشان تبعيد بودند، سيوسه ماه در نائين اصفهان تبعيد بودند و در حقيقت سه سال زندگي ايشان در تبعيد گذشت. مدتي در زندان بودند، عرض كردم نكته جالبش، حضور در مراحل تعيين كننده است.
در تاريخ انقلاب همين مسئله ثبت شده كه آن روزي كه به عنوان سالگرد حمله به فيضيه همزمان با سالگرد شهادت امام صادق(ع) در فيضيه مراسمي را ميگذارند يك وقتي حضرت استاد ميفرمودند: آقايان دور هم جمع بودند؛ صحبت بر سر اين بود كه چه كسي سخنراني كند، خيلي از آقايان كه در آن جلسه بودند از چهرههاي برجسته و شاخص بودند كه در فضاي سياسي آن زمان حضور داشتند، اينها ميگويند ما جرأت نميكنيم چرا كه اين سخنراني بعدش قطعاً اعدام است، حضرت استاد ميفرمود من يك مقداري فكر كردم و بعد گفتم من حاضرم. پا شدم بروم براي سخنراني، يكي از چهرههاي سياسي به حضرت استاد انصاري ميفرمايد: آقاي انصاري اگر قصد اخلاص نداري نرو، سرانجامش اعدام است. حضرت استاد هم ميفرمايند: توكل برخدا، رفتيم و سخنراني خيلي قراء و سنگيني هم انجام داديم، اما آن روز طلبهها ما را فراري دادند و لابلاي طلبهها فرار كرديم و نتوانستند ما را دستگير كنند اما بعداً آمدند ما را دستگير كردند و منجر به تبعيد شد و اعدامي هم در آن نبود.
حضرت استاد ميفرمود: زماني كه در نائين تبعيد بودم، مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنهاي دامظلهالعالي به ديدن من آمدند و پيشاني مرا بوسيدند و فرمودند شما از پيشگامان نهضت هستيد.
خوب همراهي با امام (ره) در مراحل مختلف، گاهي در جمع مبارزان و روحانيون و سخنرانيهايي كه ايشان ميكرد با آن اشعار عارفانه به فرمايش يكي از بزرگان اميدي ميداد به جلسه.
در مجموع، دوران سياسي زندگي ايشان يك دوران بسيار شاخص و برجسته و مطرحي است كه تمام آنهايي كه از ابتدا در مسايل سياسي انقلاب بودند چهره حضرت آيت الله انصاري شیرازی در عرصه سياسي برايشان آشناست.
×× با توجه به اينكه حضرت آيت الله انصاري از شاگردان حضرت امام بودند، بالطبع ارتباط خاصي هم با حضرت امام خميني(ره) داشتند و بهويژه كه در دوران مبارزه هم همراه حضرت امام بودند. از ارتباط حضرت استاد با حضرت امام(ره) و بعد از رحلت امام با مقام معظم رهبري اگر نكاتي را بيان بفرماييد بسيار خوشحال ميشويم.
استاد مهندسي: ارتباط امام (ره) با حضرت آيت الله انصاري شيرازي ارتباط خاصي بوده به اين معنا كه يك تعبيري را يك وقتي استاد آيت الله انصاري شيرازي حفظهالله ميفرمود. ايشان نقل ميكردند كه جناب حاج آقاي محبّي نقل كردند از مرحوم آيت الله طاهر شمس گلپايگاني و همچنين حضرت آقاي حاج سيد عباس كاشاني حفظه الله ايشان هم كه الآن موجود هستند، اينها براي حضرت آقاي انصاري فرموده بودند كه امام اين تعبير را در باب شما كرد كه ما تا وقتي كه افرادي مثل آقاي بهجت و آقاي انصاري را داريم گزندي به اين مملكت نخواهد رسيد.
حالا نوع نگاهي كه حضرت امام (ره) دارد گزافهگويي در سخن ايشان نيست. خود حضرت استاد ميفرمود من خودم مستقيماً اين تعبير را از امام نشنيدم ولي اين بزرگواران كه الآن هم هستند و نیز بعضی از آقایان دیگر این مطلب را از امام نقل كردهاند.
امام (ره) بعد از مراجعه به ايران؛ وقتي تشريف ميآوردند به فيضيه براي سخنراني، حضرت استاد ميفرمود ديدم بعضي از آقايان آمدند پيش من و گفتند امام فرموده آقاي انصاري كجاست؟ بگوييد بيايد اينجا پيش من.
ايشان ميفرمود ازدحام جمعيت زياد بود، من نتوانستم بروم، گفتم از آقا عذرخواهي كنيد بگوييد كه ازدحام و تراكم جمعيت اجازه نميداد كه من الآن بيايم، حتماً خدمتتان خواهم رسيد.
خب آن فضا را در نظر بگيريد، امام (ره) آمده وارد مملكت ايران شده، با آن وضعيت سياسي، انقلاب تازه است، با آن همه مشغلههايي كه امام دارد با آن همه گرفتاريهايي كه امام دارد، آمده در فيضيه ميخواهد برای مردم سخنراني كند، آنجا بگويد كه آقاي انصاري كجاست؟ اين توجه امام و عنايت ويژه ایشان را نشان ميدهد.
يا تشريف فرمايي امام به عنوان بازديد كه وقتي افراد و آقایان، نزد امام رفته بودند از جمله منازلي كه امام بر ميگردد بازديد كند منزل حضرت آيت الله انصاري شيرازي بود.
خب امام آنطور وقتي نداشت كه خيلي طولاني بخواهد جايي بنشيند، چند دقيقهاي نشستند و حتی نسبت به جاهاي ديگر، دقائقي بيشتر نشستند. حضرت استاد میفرمود: امام جاهاي ديگر از نظر زمان كمتر مينشستند ولي اينجا بيشتر عنايت فرمودند و نشستند.
اين، عنايت امام را نسبت به ايشان نشان ميدهد كه بعد از اينكه بر ميگردند به ايران تا اين اندازه توجه دارند به شاگردانشان و همراهان انقلاب.
بعد از ارتحال امام هم جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاي رحيميان مسئول وقت بنياد شهيد انقلاب اسلامي خدمت ايشان (آيتالله انصاري) ميآيد و به حضرت آيت الله انصاري ميفرمايد امام اواخر عمر چندين بار ميشد كه احوال شما را ميپرسيدند و ميفرمودند كه آقاي انصاري كجاست؟ چكار ميكند؟ و جواب داده ميشده است كه در حوزه هستند و مشغول تدريس دروس عرفان و علوم عقلي هستند بعد امام گفته بود هديه اي را از طرف من به ايشان برسانيد و احوال پرسي كنيد.
حاج آقاي رحيميان میگفت ما تا آمديم اين كار را انجام بدهيم به مريضي امام برخورد كرد و بعد با ارتحال امام و مراسم امام و اينها بالاخره فرصتي فاصله شد تا بعد خدمت آقاي انصاري ميرسند. يك وقتي خود حاج آقاي انصاري حفظهالها ميفرمود بله آقاي رحيميان تشريف آوردند و از امام گفتند و خيلي هم ايشان متأثر ميشود و گريه مفصّلي ميكند جهت از دست دادن امام، استاد و رهبرشان و بعد ايشان ميفرمود هديه اي را از سوي امام به من دادند.
البته امام تعيين مقدار و نوع هدیه را مشخص نکرده بودند بلكه فرموده بودند هديه اي هم ببريد و از طرف من به ايشان (آقاي انصاري) بدهيد و دلجوئي كنيد و احوالپرسي كنيد و سلام برسانيد.
البته مسائل ريزتري هم وجود دارد که اکنون فرصت بیان آنها نيست، و در مجموع، ایشان ارتباط ويژه و خاصي با امام داشت و امام (ره) نسبت به حضرت استاد انصاري عنایت ویژه داشتند.
حضرت استـاد ميفرمود جناب آقاي خامنهاي با اخوي بزرگوارشان آقا سيد محمد ميآمدند درس اسفار علامه طباطبائي و ما از همان جا با آقا آشنا شديم.
در همان موقعها بود كه اشعاري را آقاي انصاري سروده بودند، حضرت استاد میفرمود: مقام معظم رهبري زمانی به من گفت اگر اجازه بدهيد من اين قطعه شعر را در مجمعي از شعـراء تهـران ببرم و بخوانم كه به ايشان گفتم مانعي ندارد.
از همان موقع با همديگر آشنا بودند تا بعد از ارتحال امام و به رهبري رسيدن آقا مدظله العالي كه حضرت آقاي انصاري به شدت از حاميان رهبري ايشان بود و اين خيلي نكته جالبي است؛ كساني كه همرزماند كساني كه خود آقا تعبير ميكند كه شما از پيشگامان نهضت و انقلاب هستيد، فضاي انجام وظيفه به گونهاي شده كه ايشان به موقعيت رهبري برسند، حضرت استاد انصاري از همان موقع ميفرمود كه حضرت آيت الله خامنهاي رهبر ما است.
احياناً در جمعي از مردم در محدوده خاصي كه ايشان، صحبت ميكردند با كمال احترام و توجه به رهبري ايشان هيچگاه ما نديديم كه ايشان ذرهاي حالت انتقاد يا گلايه يا چيزهايي كه متأسفانه بعضي از آدمهاي گرفتار هوا و هوس مطرح ميكنند، هيچ وقت نديديم كه ايشان كوچكترين گلايهاي بكند. هر وقت صحبت ميشد از ذكاوت سياسي، از فهم و عقل مقام معظم رهبري در مديريت نظام و در رهبري نظام صحبت ميكردند حتي در جلسات خصوصي كه احياناً خدمت ايشان بوديم پيش ميآمد از گرفتاريها و مشكلاتي كه مثلاً در فضا هست ايشان هيچگاه موقعيت رهبري را زير سؤال نميبرند.
خوب مقام معظم رهبري هم عنايت خاصي به ايشان داشته و دارند، خود حضرت استاد ميفرمود هر چند يك باري آقا از دفترشان افرادي را ميفرستند ميآيند اينجا براي دلجويي و احوالپرسي ولي ايشان ميفرمود ولي من متأسفانه تاكنون اين توفيق را پيدا نكردم كه بتوانم بروم براي ديدار ايشان.
وقتي بنده خدمت حضرت استاد بودم، دو نفري بوديم بگونهاي و با حس و حال گفتاري مطرح ميكردند مثل يك آرزو و آرمان كه به آن نرسيدهاند. ميفرمود كه آقا عنايت دارند ميفرستند افرادي را بعضاً براي احوالپرسي و دلجويي، ولي من موفق نشدم و تا به الآن برايم مقدور نبوده است. به خصوص اين چند سال اخير كه مريضيهاي شديد توان و فرصت را به من نداده كه خدمت ايشان برسم.
به هرحال ارتباط ايشان با امام و مقام معظم رهبري بسيار خوب است و تا به الآن هم مورد عنايت اين بزرگواران بوده و هستند و ايشان هم با توجه كامل و ارادتي كه به اين مقام و موقعيت رهبري دارند از جمله افتخارات خودشان ميدانند كه همچنان در صراط مستقيم گام برداشته و ذرهاي انحراف از مسير انقلاب و ولايت برايشان حاصل نشده است.
×× اگر امكان دارد برخي از اين دوستان حضرت آیت الله انصاری شیرازی را كه حالا شخصيتهاي علمي يا سياسي هستند را نام ببريد و يا ارتباطي كه با اينها دارند را مطرح بفرماييد.
استاد مهندسي: بله، از قديم در محافل درس و بحثي كه در محضر علامه طباطبائي بودند چهرهها و شخصيتها و بزرگواراني مثل حضرت آيت الله جوادي آملي، حضرت آيت الله حسنزاده آملي، حضرت آيت الله ابراهيم اميني، حضرت آيت الله مصباح يزدي و حضرت آيت الله سبحاني، آقاي دكتر احمدي ملايري حفظهمالله و ديگر دوستان ارتباطي از قديم داشتند و برخي از اينها در محافل و مجالس خصوصي درسهاي علامه، همه نه ولي برخي از اينها در جلسات خصوصي علامه هم در بحثهاي معاد، در تمهيد القواعد، در مباحث عرفاني و.... حضور داشتند.
الحمدلله اين ارتباط برقرار هست و آن دوستان رابطه دوستي را قطع نكردند به عنوان احوالپرسي به خصوص در اين چند سال اخيري كه ايشان مريضيهاي متعدد و مختلف را داشتند و به نوعي حالت خانهنشيني پيدا شده كه خدا را به حق محمد و آل محمد(ص) قسم ميدهيم همه مريضها به خصوص ايشان را شفاي عاجل و كامل عنايت بفرمايد ارتباط خوبي دارند و ميآيند سراغ حضرت استاد و احوالپرسي دارند يا مستقل ميآيند يا با واسطه.
×× با توجه به مقام علمي حضرت استاد انصاري شیرازی كه بالطبع افراد زيادي تمايل دارند در درس و بحث ايشان شركت كنند، از برخورد ايشان و نحوه ارتباطی كه با شاگردان داشتند اگر بفرماييد ممنون ميشويم.
استاد مهندسي: مرحوم سيد احمد آقاي خميني (ره) شرح منظومه را به ارشاد و عنايت مرحوم امام (ره) كه فرموده بودند منظومه را برو پيش آقاي انصاري بخوان، ميآيد خدمت حضرت آقاي انصاري ميخواند و الحمدلله ايشان در اين زمينه هم موفقيتهايي را داشتهاند.
بحثهاي علمي فضاي خاص خودش را داشت. تدريسي كه ايشان داشتند، نحوه تدريس، نحوه نشستن ايشان سر درسها، اينها همهاش براي شاگردان درس بود.
ايشان هيچ وقت روي منبر و صندلي و اينها براي تدريس نمينشست، هميشه دوزانو و سر پايين بودند.
يك وقتي خدمت ايشان بودم ميفرمود: آقا اين نفس، عجيب است هر كارش كني باز ميخواهد اذيت كند؛ بالا بنشيني ميگويد اوه، بر كرسي تدريس نشستي، پايين بنشيني ميگويد عجب آدم متواضعي هستي و به هر ترتيب ميخواهند انسان را بغلطاند، خيلي بايد مواظب بود خيلي بايد مراقب بود.
اين نكات اخلاقي را ايشان بيان ميفرمودند، حضور اخلاقي ايشان سر درس و بحثها و در پاسخگويي به سؤالات خيلي با مهرباني بود. درس تمام ميشد ايشان باز مينشستند دقائقي شاگردها ميآمدند سؤالات علمي خودشان را مطرح ميكردند و سيره خوبي كه ايشان داشت. قبل از درسهاي فلسفه حتماً يك روايت ميخواند.
شرح منظومه حكمت را که خدمتشان بوديم هر روز يك روايت را تبركاً و تيممّاً ميخواندند و سپس بحث فلسفه را داشتند. تعامل خيلي زيبا و قشنگي بود.
بعضي از اوقات كه جلسات درس در منزل ايشان تشكيل ميشد بعد از اينكه درس تمام ميشد ايشان زودتر ميآمدند بيرون بعضاً كفشها را جفت ميكردند، كفشهاي طلبهها را جفت ميكردند تا طلبهها متوجه ميشدند كه استاد دارند اين كار را ميكنند ايشان كارش را انجام داده بود بعداً هم ميآمدند دم در ميايستادند تا يكييكي اين آقايان خداحافظي كنند و بروند.
يعني اينطور نبود كه در همان اتاقي كه تدريس شده، ايشان بنشيند و آقايان بروند و يا خداحافظي كند از اتاق بيايند بيرون بروند داخل منزل و بقيه هم بروند، ميآمدند كفشها را جفت ميكردند و بعضاً هم ميايستادند تا همه آقايان بروند بعد در را ميبستند و بر ميگشتند، اين رفتارهاي اخلاقي خيلي زيبا و جالب بود.
يك وقتي يك قصهاي را حاج آقاي قرائتي حفظه الله نقل ميكردند، ايشان ميفرمودند من در جايي مدتها صحبت ميكردم اما يك دفعه يكي از اساتيد و بزرگان حوزه آمد آنجا يك حركتي انجام داد و همه گفتند اگر روحاني است اين است، هيچ كس به من نگفت اگر روحاني است آن است ولي همه گفتند اگر روحاني است اين و آن حركت هم اين بوده كه ايشان (حضرت استاد انصاري شيرازي) فرموده بود ظهر ماه رمضان بود، وارد مسجد شدم ديدم كفشها دارد آفتاب ميخورد بعد هم داغ ميشود و هم خراب ميشود و اين مردم روزهدار الآن پاي صحبت نشسته اند بعد ميآيند بيرون پا ميكنند توي اين كفشها پايشان داغ ميشود و اذيت ميشوند، من نگاه كردم اطراف مسجد ديدم يك چند تا گوني هست رفتم آنها را خيس كردم بعد آبش را گرفتم كه زياد آب نداشته باشد آمدم پهن كردم روي كفشها كه وقتي مردم ميآيند بيرون كفششان داغ نباشد و خراب هم نشده باشد.
در آن حال، بعضي آن صحنه را ديده بودند. آقاي قرائتي ميفرمود مردم يك همچنين حركتي را ديدند گفتند اگر روحاني هست اين آقاست. من يك ماه آنجا صحبت كردم يك نفر نگفت اگر روحاني است اين است.
ايشان در برخوردهاي اخلاقي خيلي متواضعانه عمل ميكرد، با شاگردان هم همينطور بود. با دیگران هم همینطور بود.
بعضا ميشد سر درس در حسينيه ارك هنوز درس شروع نشده بود فقيري وارد ميشد اظهار فقر ميكرد و تقاضايي داشت. روزی هنوز درس شروع نشده بود، يك وقت اين اتفاق افتاد من ديدم استاد دست كردند در جيبشان يك جوري هم كه كسي متوجه نشود بعد يك اشارهاي كردند فقير آمد جلو، بعد در دست آن فقير، گذاشتند، و خم شدند دست فقير را بوسيدند.
يك دفعه ديگر در منزل، خدمتشان بوديم، ديدم يك نفر آمد زنگ زد ايشان رفت دم در و برگشت و فرمود كه من چه كار كنم مكرر ميآيند و بنده هم كه دستم به جايي نيست و درآمدي ندارم كه هي مكرر ميآيند اينجا، فكر ميكنند كه ما به جايي وصليم. گفتم الآن ندارم. در همين فاصله بود كه من ديدم ايشان مجددا برگشت رفت به كوچه، آن فقير را پيدا كرد يك چيزي به او داد و برگشت و آرام گرفت.
×× آيا حضرت آيت الله استاد انصاري شيرازي اثر مكتوبي هم دارد؟
استاد مهندسي: استاد به لحاظ حس و حال اخلاقي كه داشته و دارند، نمي خواستند چيزي از ايشان حتي اشعارشان باقي بماند اما با عنايت و تاكيد حضرت آيت الله علامه حسن زاده آملي حفظه الله به اينكه بايد نامي و اثری از ايشان باقي بماند، نوارهاي درس شرح منظومه (منطق و فلسفه) استاد پياده شد كه يك دوره شرح منظومه منطق و فلسفه پس از پياده سازي، آماده شد و از سوي بوستان كتاب دفتر تبليغات اسلامي در سال 1383در چهار جلد منتشر شده است.
×× برخي از اساتيد اخلاقي كه حضرت استاد در محضرشان تلمذ داشته را اگر معرفي يا توضيحاتي درباره آنها بفرماييد، خوشحال ميشويم.
استاد مهندسي: حضرت استاد انصاري حفظه الله علاوه بر اینکه در فضاهاي علمي، تلاش و كار و تدرّس و تدريس داشتهاند، از ارتباط با چهرههاي معنوي به معناي خاص و ويژه نیز بهرهمند بودند. چهرههايي مثل مرحوم حاج عباس قوچاني، حاج آقا حسين قمي، مرحوم آيت الله العظمي بهجت.
حضرت آيت الله العظمي بهجت (قدس سره) عنايت خاصي به آقاي انصاري داشتند از جمله وقتي كه در زمانهاي خيلي قبل حضرت آيت الله العظمي بهجت ميخواستند مشرف بشوند به مكه، آقاي انصاري را بجاي خودشان در مسجد فاطميه به عنوان امام جماعت گذاشته بودند.
ارتباط با حضرت آيت الله كشميري و علامه طباطبائي قدسسرّهما داشتند، خب اينها اساتيدي بودند كه در فضاهاي اخلاقي و سير و سلوكي و دادن بعضي از دستورالعملها بودند. ايشان ميفرمود كه از محضر اين اساتيد هم بهرهمند بودم.
×× به هر حال هر طور كه صلاح ميدانيد يك مقداري از زندگي شخصي حضرت استاد بيان بفرماييد. البته همان مقداري را كه حضرتعالي مصلحت ميدانيد بسيار خوب است كه علاقمندان با زندگي شخصي حضرت استاد هم آشنا بشوند كه چرا زندگي زاهدانه حضرت استاد بايد به عنوان يك الگو معرفي بشود، هر جور كه صلاح ميدانيد اين بخش را هم توضيح بفرماييد.
استاد مهندسي: در مجموع مسائلي كه ايشان در فضاي زندگيشان چه در فضاي سياسي و چه زندگي شخصي داشتند يكسري مسائلي هست كه نميشود آنها را بازگو كرد. گرچه حاوي خيلي از نكات واقعاً سازنده و تكان دهنده هست، اما بالاخره هر شخص و شخصيتي براي خودش يك مرزهايي دارد كه بايد آن مرزها را حفظش كرد.
اما آن چيزي كه نمودار ظاهري زندگي ايشان است واقعاً زندگي زاهدانه هست و اين چيزي نيست كه با صرف گفتار و اينكه انسان بخواهد در مقام تجليل بصورت ظاهر بيان كند بلكه عمل ايشان در زندگي كاملاً نشان ميدهد و ايشان تا به الآن از هيچ موقعيتي نخواسته استفاده كند با اينكه همه موقعيتهاي مالي براي ايشان فراهم بوده است.
طبعي بسيار بلند كه به هيچ وجه در مقابل مال دنيا ايشان سر خم نكردند.
در مقابل نام و نشان و موقعيت به هيچ وجه سرخم نكردند و يكي از اصولي كه در زندگي ايشان حاكم است آن حالتهاي گمنامي است. در عين اينكه موقعيتهاي بسيار براي ايشان پيش آمده ولي بناي بر اين را ايشان داشته كه هميشه در اين فضا باشد.
زندگي كاملاً ساده و منزل ايشان بسيار محقر و قديمي است.
از یک طرف وقتي مدرسه عترت در كنار منزل ايشان ميخواست درست شود و از طرف دیگر مدرسه مربوط به طلاب لبناني میخواست درست شود ایشان در مشکلات زیادی بود. يك وقتي ميفرمود خانواده ما ده سال نتوانست روز بيايد داخل حياط چون يا اين طرف، ساختمان ميساختند مشرف به حياط بودند يا آن طرف، ساختمان ميساختند و مشرف به حياط بودند، اما صبورانه اينها را تحمل ميكردند.
منزل ايشان را پيشنهاد ميدهند بگيرند جزء مدرسه نمايند و در عوض جاي ديگري به ايشان منزل بدهند. ايشان ميفرمود من حرفي ندارم ولي گفتم در همين محل باشد كه به حرم و حوزه و محل درس و بحثم دور دست نباشم ، ميفرمود آقا مرا بردند در اين محل يك خانه نوساز به من نشان دادند گفتند كه اين خانه را شما به جاي آن خانه بياييد بگیرید و در آن زندگي كنيد. ميفرمود آقا من نميتوانم، من يك طلبهام، من چه جوري از در اين خانه نوساز بروم داخل و زندگي كنم در حاليكه در كنارش فقراء هستند آنجا آقا براي من جهنم است من نميتوانم آنجا زندگي كنم.
پيشنهاد خیابان صفائيه را داده بودند كه در صفائيه منزلي به ايشان بدهند، فرموده بود آقا بنده صفائيهنشين نيستم. يك وقتي خدمت ايشان عرض كردم كه آقا صفائيه قديم گذشت كه بالا شهر قم بود الآن ما هم صفائيه زندگي ميكنيم. فرمود بله من صفائيهنشين نيستم من در اين محلههاي قديمي توي همين فضاها ميخواهم بيايم اين كيسه و گوني ام را دست بگيرم بروم در اين گذرخان ميوههاي درجه دوم و سوم را بگيرم بياورم بدهم به زن و بچهام بخورند، من اينطوري هستم. من نميتوانم آن فضاها را، آن قيمتهاي آنجاها را تحمل كنم من اينطوري انس گرفتهام، با اين زندگي انس گرفتهام، چطور بيايم بروم در يك خانه شيك، بروم در يك خانه نوساز در حاليكه آدم نگاه ميكند ميبيند اين همه فقراء در جامعه هستند و چه طوري من از در اين خانه وارد بشوم در حاليكه همسايهها را نگاه ميكنم خانههاي خشتی و گِلي دارند.
يك وقت حتي ايشان به شوخي تعبير ميكردند و ميفرمودند: آقا ما با اين سوسكها و عقربها توي خانههاي قديمي، انس گرفتيم نميتوانم قبول بكنم.
ايشان فرمود: خدمت آقايان كه پيشنهاد دادند عرض كردم در همين محلههاي قديمي يك خانه قديمي در همين حد اين شكلي باشد.
ببينيد اين نوع نگاه را با اينكه فرصت فراهم است، نميشود فيلم بازي كند و تصنّعي باشد، آن شخصيّت اگر آن نوع نگاه و آن حسّ و حالت باطني آن تقواي واقعي و آن زهد حقيقي واقعي نبود طبيعت قضيه بالاخره يكجاي كار ميلنگيد ولي ايشان ببينيد در تمام مراحل مختلف زندگي يك جا ندارد كه در فلان جا پاي ايشان لغزيده باشد و از جاده در رفته باشد و رفته باشد در فضاي ثروت، در فضاي شهرت و در فضاي مجاز.
هميشه آن صراط حقيقت را ايشان دنبال ميكردند و الآن هم يك زندگي بسيار سادهاي كه هميشه داشتهاند را دارند تعاملي كه با مردم، با همسايهها دارند بسيار تعامل عاطفي و زيبایی است. خداوند به حق محمد و آل محمد، طول عمر با عزّت و با موفقيّت به ايشان عنايت بكند و به همه ما طلبهها توفيق پيروي از اين چهرهها و شخصيتها و استفاده از انفاس قدسيهشان و بهرهمندي از سبك، سيره، راه و روش و منش آنها را به همه ما عنايت كند. انشاءالله.
×× خيلي متشكر، خيلي زحمت كشيديد، انشاءالله خداوند به ما هم توفيق بدهد بتوانيم از محضر اين بزرگواران بهتر استفاده بكنيم و انشاءالله چراغ روشنايي همه ما باشند.
استاد مهندسي: انشاءالله
بنده باز هم عذرخواهي ميكنم از اينكه هيچ صلاحيتي نيست كه در اين جايگاه قرار بگيرم و از اين شخصيت بزرگ و بزرگوار علمي، معنوي و سياسي صحبت بكنم. ولي از آنجايي كه امر فرموده بوديد و بنده اطاعت امر كردم واقعاً جاي تشكر دارد.
از مجمع عالي حكمت اسلامي كه اين كارهاي زيبا و قشنگ را در معرفي چهرهها و شخصيتها انجام ميدهند و اين يك وظيفه است واقعاً بر همگان به خصوص اين چهرهها و شخصيتهايي كه هيچ بنا ندارند از ناحيه خودشان مطرح بشوند و اين وظيفه ديگران است كه تمام تلاششان را بكار بگيرند در معرفي اين چهرهها به حوزهها، به مجامع حتي به ديگران كه واقعاً بشناسند، اينها ذخائرند، اينها معادني هستند كه پوشيده شدند، خودشان خواستند كه اينطور باشند، ولي آنها اينطوري ميخواهند معنايش اين نيست كه ديگران هم همان طور بخواهند، نه آنها آنطوري ميخواهند اقتضاي تقوايشان هم همين است اما اقتضاي تقواي ديگران اين است كه اينها را بيشتر معرفي بكنند و اين چهرههاي معنوي، علمي و سياسي و اين سرمايههاي حوزهها را، سرمايههاي انقلاب را بيشتر به جامعه معرفي كنند.
انشاءالله موفّق و مؤيد باشيد.
برای سلامتی حکیم الهی حضرت آیت الله انصاری شیرازی و شادی روح حضرت استاد مهندسی صلوات