بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم تبريك عرض مي‌كنم ميلاد با سعادت حقيقت ليلة القدر و حجت خدا بر حجج الهي فاطمه زهرا«سلام الله عليها»‌ را خدمت همه شما، اساتيد، سروران و اساتيد و بزرگواران و همچنين ميلاد با سعادت امام (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي.
مسائلي كه لازم هست در جمع اساتيد بزرگوار مطرح بشود در ارتباط با اين بخش علوم عقلي. چند مطلب را بنده به طور خيلي گذرا و خلاصه اشاره مي‌كنم:

× دین، عرفان و فلسفه ما از غنای بزرگی برخوردار است

مسئله اول اين كه ما مدعي هستيم از غنايي عظيم، بزرگ و وصف‌ناپذير برخوردار هستيم مجموعه مكتب ما،‌ فلسفه ما، عرفان ما، انديشه ما در همه حوزه‌هاي تأثيرگذار، معتقديم كه مكتبي داريم كه توان مديريت همه جانبه بشريت را دارد. در مجموع وقتي مي‌گوييم اسلام ما، مكتب و دين بومي و محلي و قومي و امثال اينها نيست، معتقديم براي همه بشريت تا قيام قيامت. اين يك مسئله‌اي است مسلم.

× جوانان و مردم استعداد پذیرش بالایی دارند

مطلب دوم اين كه وقتي ما به جامعه بويژه به جوانان‌ نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم استعداد عجيبي براي پذيرش دارند، ظرفيت بسيار بالا، قابليت بسيار بالا در جامعه، در دانشگاه‌ها در محيط‌هاي مختلف ملاحظه فرموديد و جوانهاي ما بسيار پذيرش‌شان بالاست، وقت و فرصت نيست و الا برخي از نمونه‌ها را عرض مي‌كردم كه جوان‌هايي كه صورتاً در فضاي ابتذال هم هستند اما وقتي در دلشان وارد مي‌شوي مي‌بيني چه پذيرش‌هاي سطح بالايي را دارند.
از طرفي نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم فضاي جامعه ما، فضاي دانشگاه ما، اجتماع ما به نحو عام، آن طوري كه بايد فضاي قرآني، ولايتي و ديني باشد نيست. حداقل، ضعيف است.

× چه عوامل و عناصری وجود دارد كه اين غناي قرآني نمي‌تواند در اين فرصت‌هاي بسيار بالاي جامعه وارد شود؟

سؤالي كه مطرح مي‌شود اين است كه اگر فاعليت ما در ناحيه مكتب تمام است و قابليت هم در ظرف قابل بالا است حلقه مفقوده‌ در اين وسط چيست؟ چه عامل يا عوامل و عنصر يا عناصر وجودي دارد كه اين غناي قرآني را نمي‌تواند در اين فرصت‌هاي بسيار بالاي جامعه ما وارد بكند؟ مشكل كار كجاست؟
اگر بگوييم ناتواني در قرآن ما، در اسلام ما هست كه حرفي نابجاست. اگر بگوييم پذيرش در مردم ما نيست كه هر كدام از ما تجربيات فردي و شخصي خودمان را هم كه در نظر بگيريم مي‌بينيم واقعاً جامعه قابلي داريم، اما علت اين كه اين فضاي نوراني معنوي و قرآني به نحو عام و فرا گير، در سطوح مختلف جامعه ما وارد نشده چي است؟ اين را من فعلاً نمي‌خواهم به صورت تفصيلي وارد تحليلش بشوم، واقعاً جاي تحليل دارد، حداقل در جمع اساتيد، در مباحث علوم عقلي، ما اين را بايد بررسي كنيم، ببينيم ريشه كجاست؟
چرا ما آن توانمندي‌هايي كه داريم نمي‌توانيم به جامعه منتقل كنيم و يا ضعيف منتقل مي‌كنيم.‌ اين مجرايي كه بين اين حوزه فاعلي و آن زمينه قابلي وجود دارد، اين مجرا علت ضعفش چي است؟ حتماً اين مجرا ضعيف است و الا توانمندي قرآن و مسائل دين ما بسيار بالاست، فرض اين است كه اين قابل اثبات هم هست و قابل دفاع هم هست. قابليت‌ها هم بسيار بالاست، در اين وسط يك حلقه‌اي پيدا مي‌شود كه آن حلقه مسئوليت فهم معارف ديني را دارد و بعد هم انتقالش به جامعه هست. در اين قسمت ضعفي مشاهده مي‌شود كه اين ضعف بايد برطرف كند؟ اگر اين ضعف را ما بر طرف كرديم خيلي راحت ما مي‌توانيم معارف‌مان را به دلهاي مستعد و قابل بيش از آنچه كه تا به الآن انجام گرفته منتقل كنيم.

× تمرکز در فعالیتها به جای پراکندگی

يكي از كارهايي كه در همين زمينه مجمع عالي مي‌تواند انجام بدهد اين است كه تمركزي را در ارتباط با فعاليت‌هاي تحقيقي در حوزه علوم عقلي ايجاد كند و از اين پراكندگي كه احياناً در جاهاي مختلف دارد انجام مي گيرد يك مقداري كاسته بشود و تمركزي در اين مسائل پيدا شود اين يك مطلب.

× باید طرح جامع، کامل و صحیح برای انتقال داشته باشیم

مطلب بعد اين است كه ما نياز به گروهي داريم كه اينها كار پژوهش و تحقيقشان در زمينه طراحي باشد. ما منابع زيادي داريم اما طرح براي انتقال نداريم. برنامه براي انتقال نداريم، معارف بسيار قوي، غني، بلند در فلسفه، در عرفان، در كلام در بخش‌هاي مختلف داريم، ولي بايد طراحي كنيم كه به چه وسيله‌اي و چگونه اين معارف هم خوراك فكري بچه‌ها باشد، هم خوارك فكري نوجوان‌ها باشد، هم خوراك فكري جوان‌ها باشد، و هم خوراك فكري توده مردم باشد، خوراك فكري متخصصان هم باشد، ما مطالب زياد داريم، مباحث زياد مطرح مي‌كنيم، ولي اين كه راهكار براي خروجي اينها داشته باشيم (نداریم)، آيا واقعاً نبايد مجمع (عالی حکمت اسلامی) در اين زمينه اقدامي داشته باشد؟
اصلاً يك گروه تحقيقي كه وظيفه اينها فقط طراحي باشد، مطالعه پيرامون طراحي، كارشان فقط همين باشد (و) نمي‌خواهد بنشينند درگير مباحث عقلي شوند، درگير مباحث عرفاني شوند، درگير مباحث كلامي شوند، اصلاً نمي‌خواهد درگير با اينها باشند گروه‌هاي ديگري هستند كه دارند در ارتباط با غني‌سازي مطالب عقلي و مطالب معرفتي كار مي‌كنند. بايد كار اينها فقط طراحي باشد كه ما چه نوع راهكارهايي را دنبال كنيم كه بتوانيم اين معارف قوي و غني‌مان را سراغ بخش‌هاي مختلف جامعه بفرستيم، اگر قرار باشد مجمع (عالی حکمت) گروه‌هاي مختلفي را تشكيل داده، اين گروه‌ها جلساتي را تشكيل بدهند، باز مطالب درون گروهي تماماً با ماهيت مباحث حوزوي صرف باشد و مجموعه مجمع مي‌شود يك حوزه علميه كوچك، مي‌شود يك جلسات متعددي كه يك كسي دارد آن جا بحث عرفاني مي‌كند، يكي دارد بحث فلسفي مي‌كند، يكي بحث كلامي مي‌كند، باز مي‌شود حوزه‌هاي كوچكي كه در كنار همديگر جمع شدند. اما آيا اين مجمع (عالی حکمت) به عنوان مجمع علوم عقلي رسالتي بيشتر از اين ندارد؟
فقط بايد پيرامون مباحث داخلي و پرداختن به مباحث طلبگي و علمي دروني باشد يا بايد علاوه بر اين بحث‌ها و بحث‌هاي تحقيقي، تحقيق در حوزه مباحث علمي طراحي و اجرايي نمايد. اين مسئله طراحي واقعاً جايش خالي است.
شما ببينيد اگر اين بحث را ما فراتر برويم، برويم در حوزه دولت گذشته‌‌اي كه در اين چهار سال بود و دولتي كه الحمدالله مجدد سركار آمده و اگر ما واقعاً توي اين فضا قرار بگيريم و اگر دولت بيايد بگويد آقا من در اختيار شما، شما طرح بدهيد براي مسائل فرهنگي، طرح بدهيد براي اينكه من چكار بكنم تا بتوانم آن معارض را كه شما ساليان سال زحمت كشيديد كار كرديد، من چكار كنم كه اينها را به جامعه منتقل كنم. واقعاً مجمع (عالی حکمت) حرف براي گفتن دارد؟
اگر ما بخواهیم منتظر باشيم كه دولتي‌هاي ما، اداري‌هاي ما و جامعه ما بيايند سراغ معارف و بعد ما برايشان مسئله بگوييم، برهان صديقين بگوييم، مباحث شرح فصوص و امثال اينها بخواهيم برايشان بگوييم، اين انتظاري است نابجا.
بايد معارف را به سراغ مردم برد، انبياء همه آمدند رفتند سراغ مردم و گفتند «تعالوا» ما بخواهيم بنشينيم و بگوييم مردم بياييد سراغ ما اين كار درست نمي‌شود، يا بخواهيم نصيحت كنيم كه برويد اين كار درست نمي‌شود بايد واقعاً با طرح و برنامه برويم سراغ دولت، بگوييم تو بعنوان يك دولت خدمتگذار، اين (است) طرح‌هايي كه ما براي اجرايي كردن اين مسائل و معارف داریم.
بنده فكر مي‌كنم كه مجمع عالي غير از كارهاي تحقيقاتي، كارهاي علمي كه دارد بايد پژوهش‌ پيرامون طراحي را هم داشته باشد و زمينه‌ها، بسترهايي را فراهم كند كه بتوانند در اين بستر‌ها، حركت‌هايي انجام بگيرد.
وقتي كه وزير علوم مي‌آيد مي‌گويد كه آقا شما براي اسلامي كردن علوم انساني دانشگاه‌ها بياييد كار كنيد و كمك كنيد ما را، خب وقتي جواب نفي مي‌شنود، كسي پيدا نمي‌شود كه بگويد آقا فراتر از علوم انساني در علوم تجربي هم شيوه اسلامي نوشتن و نگارش كتاب را هم ما به شما ياد مي‌دهيم.
اين جمله‌اي كه حضرت آيت الله جوادي آملي (حفظه الله) مكرر در بحث اسلامي شدن دانشگاه‌ها مطرح فرمودند كه ما تا مادامي كه نظام تأليفمان اسلامي نباشد، نمي‌توانيم دانشگاه اسلامي داشته باشيم، با چاپ يك عكس امام و رهبري و بسم الله و زيارت عاشورا و امثال ذلك كه نمي‌شود دانشگاه اسلامي درست كرد.
خب وقتي وزير علوم بيايد بگويد آقا شما طرح بدهيد براي اسلامي نوشتن و تأليف اسلامي علوم انساني، آيا حوزه بايد عقب‌نشيني كند يا اينقدر مطالعه كرده باشد و طرح داشته باشد كه بيايد بگويد نه تنها در علوم انساني، بلکه ما براي تأليف علوم تجربي هم طرح داريم، بسم الله اين هم طرح آماده.
ببينيد اين فرصت‌ها الآن در اختيار حوزه هست، در اختيار مجامع علمي و تحقيقاتي الآن هست. اگر واقعاً اقدامي از ناحيه اين مجامع صورت نگيرد و ما همه‌اش بخواهيم فقط بحث‌هاي علمي و تحقيقاتي خودمان و بر نوشته‌هاي گذشته بخواهيم مطالبي را بيفزاييم، اين مطلبي است كه نمي‌تواند فضاي جامعه ما را اقناع كند.

× باید برای پراکندگی متون، فکری کرد.

نكته بعدي اين كه اگر فكري بشود براي تدريس در علوم عقلي حوزه و از اين حالت پراكندگي بيرون بيايد، يعني به اين معنا كه پراكنده از يك سو، و نا اميدي از سوي ديگر كه طلبه مي‌آيد نگاه به اسفار مي‌كند كه من 15 سال بايد اين را بخوانم، چند سال بايد شرح اشارات بخوانم، چند سال بايد شرح منظومه بخوانم، چند سال فلان، از همان اول انگيزه‌اش ضعيف مي‌شود.
اگر مجموعه بيايد يك پالايشي را در اين كتابها ايجاد كند و بعنوان كتب درسي اينها را نگاه كند و از توي مطالب بيرون بيايد، اسفار چند جلدي تبديل بشود به اسفار محدودي كه آن 9 جلدش بشود به عنوان مأخذ اما در دو سه جلد دست و بال طلبه را باز بكند و آن هم بعنوان مأخذ مراجعه‌اش بشود، اين يك مسئله.

× تثبیت جایگاه علوم عقلی، وظیفه مجمع عالی حکمت

مسئله بعدي اين كه مجمع عالي يكي از كارهايي كه به نظر مي‌رسد انجام بدهد اين هست كه جايگاه علوم عقلي را در حوزه بايد تثبيت كند.
احساس مي‌شود واقعاً علوم عقلي در حوزه جايگاهي ندارد، تعريف شده نيست، اگر بعنوان بحث جانبي بعضاً مي‌آيند مي‌گويند اين هم يك مقدار رودربايستي است و الا همين هم ممكن است حذف كنند.
بايد واقعاً جايگاه علوم عقلي تعريف شود، تا مادامي كه تعريف نشود، تا مادامي كه هويت و شخصيت علوم عقلي در ديگر رشته‌هاي علوم در حوزه تثبيت و تعريف نشود نمي‌تواند كاري انجام گيرد.
اگر يك دوره كوتاه مدتي را مجمع اين جا مي گذارد، يك دوره‌هاي كوتاه‌مدتي را مؤسسه امام خميني(ره) مي‌گذارد و دوره كوتاه مدتي را فلان مركز ديگر مي‌گذارد. با اين دوره‌هاي كوتاه مدت گرچه مخالف نيستم مي‌گوييم خوب است اما گسترش علوم عقلي آن طوري كه منطقي و واقعاً عقلي بايد جاي خودش را پيدا كند با اين دوره‌ها تأمين نمي‌شود.
مجمع بيايد واقعاً جايگاه علوم عقلي را تعريف كند و تثبيت كند اين جايگاه را و موقعيت اين نهاد را، يعني واقعاً علوم عقلي بعنوان يك نهاد جدي در كنار فقه، در كنار اصول در كنار تفسير و در كنار نهادهاي ديگر علمي واقعاً يك نهاد تعريف شده‌اي باشد و سامان‌دهي‌هاي تشكيلاتي و محتوايي داشته باشد.

والسلام عليكم و رحمة الله بركاته.