میزگرد بررسی شخصیت آیت الله محمد مهدی مهندسی / 1
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیتالله محمد مهدی مهندسی (ره) از اساتید برجسته اخلاق، حکمت و عرفان حوزه علمیه قم و عضو هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی در سال 1332 در آباده به دنیا آمد. وی پس از ورود به حوزه علمیه قم از محضر اساتیدی همچون حضرات آیات انصاری شیرازی، حسن زاده آملی و میرزا جواد تبریزی استفاده کرد و با حضرت آیت الله انصاری شیرازی بسیار مانوس بود.
این استاد برجسته حوزه و دانشگاه با اینکه از اساتید سطح عالی حوزه بود به دورترین نقاط کشور برای تبلیغ میرفت و از مبلغان نمونه حوزه علمیه قم بود. وی بر اثر عارضه قلبی چند روز در بیمارستان بستری شد و بعد از ظهر 27 تیرماه 1390 دعوت حق را لبیک گفت و در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام دفن شد.
به مناسبت سالگرد درگذشت این استاد برجسته اخلاق و عرفان، میزگردی با حضور حج اسلام والمسلمین محسن غرویان از اساتید فلسفه و خارج فقه حوزه علمیه قم و شاگردان استاد مهندسی، ذبیح الله رضانیا از اساتید علوم عقلی و عرفانی حوزه علمیه قم، غلامرضا حاجبی از مدرسان حوزه و دانشگاه، و مرتضی خانساری از فضلای حوزه علمیه قم در خبرگزاری فارس برگزار شد که بخش نخست آن از نظر میگذرد.
![]() |
* اساتید مهم و تاثیر گذار استاد مهندسی چه کسانی بودند؟
- غرویان: در ابتدا از درگاه خداوند طلب علو درجات داریم برای روح منور عالم ربانی استاد آیتالله مهندسی که از مدرسین بنام و عمیق و حکیم حوزه علمیه قم بودند و از دوستان خلیق ما بودند که فقدان ایشان را در حوزه علمیه و جمع فضلا و شاگردان به خوبی احساس میکنیم. خداوند ایشان را با اولیائش محشور فرماید و به ما توفیق درس آموزی از راه ایشان عنایت فرماید و توفیق دهد که بتوانیم راه اینگونه انسانهای شایسته را ادامه دهیم.
ایشان شاگرد استادی به نام حاج آقا خلیل موحد بودند. حاج آقا موحد، استاد صاحب نفسی بودند و مرحوم استاد مهندسی خیلی تحت تاثیر ایشان بودند.
خود حاج آقا موحد نیز تحت تاثیر مرحوم آیت الله فکور یزدی بودند و ایشان شاگرد حضرت امام بودند.
آیتالله عزالدین زنجانی در خاطراتی میفرماید من اسفار را تماما در محضر امام خمینی (ره) خواندهام و در آن زمان ما پنج، شش نفر بودیم که اسفار را در خدمت امام میخواندیم که از آقایان فکور یزدی، حاج آقا مهدی حائری و شخصی به نام آقای روحی (یزدی) نام میبرند.
آیت الله فکور یزدی گفته بودند: «اگر احتمال بدهم با رفتن من به یک روستا یک شخصی یک دقیقه دیرتر کافر میشود من حاضرم به آن روستا برای تبلیغ دین بروم.» ایشان چنین به تبلیغ اهمیت میدادند و اهمیت دادن به تبلیغ از ویژگیهای بارز استاد مهندسی بود که تحت تاثیر این اساتید بود.
از طرفی دیگر، استاد مهندسی شاگرد حضرت آیتالله انصاری شیرازی و ایشان شاگرد برجسته امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) بودند و لذا سلسله اساتید و مشایخ ایشان به امام خمینی و علامه طباطبایی میرسد.
من یادم هست برخی از دوستان وقتی از آیتالله جوادی آملی تقاضای درس اسفار کردند ایشان فرمودند تا وقتی آقای انصاری شیرازی یک جلد اسفار درس میدهند ما دیگر درس نمیدهیم.
یعنی احترام و جایگاه آیت الله انصاری شیرازی را آیت الله جوادی آملی میدانند و بیان میکنند و استاد مهندسی شاگرد چنین شخصیتی است و این خودش استحکام بنیانهای فکری استاد مهندسی را در عرفان و فلسفه میرساند.
هیچ کس به اندازه آیتالله انصاری شیرازی در آقای مهندسی اثر گذار نبود
![]() |
- رضانیا: بنده افتخار همشاگردی با استاد را در دوره دبیرستان داشتم و چون دیرتر از استاد مهندسی به حوزه علمیه آمدم از شاگردان حضرت استاد هم بودم و سالها از خدمتشان استفاده کردم.
از باب حادیعشر شروع کردیم تا شرح تجرید، بدایة الحکمه، شرح منظومه، کفایة الاصول، دروس هیئت، تمهید القواعد، شرح فصوص و اسفار را در خدمت ایشان بودیم.
همانظور که فرمودند واقعا ایشان متاثر از حاج آقا خلیل موحد و آیت الله انصاری شیرازی بودند. شرح منظومه، اسفار اربعه، تمهید القواعد و مصباح الانس را در خدمت آیت الله انصاری آموختند و از زهد و تقوای آقای انصاری و از حالات روحی آقای موحد مطالب زیادی میگفتند و میشود گفت هیچ کس به اندازه آیت الله انصاری برای ایشان موثر نبود.
- خانساری: استاد یک بار در یکی از جلسات درسی، تصریح کردند که با اینکه اساتید زیادی دیدهام اما هیچ استادی به اندازه آیت الله انصاری شیرازی در من اثر گذار نیست. البته آیت الله انصاری نیز به استاد عنایت ویژه داشتند و بعد از وفات استاد مهندسی، به پسرشان گفته بودند: «پدر شما مرغ ملکوتی بود که پرواز کرد.»
* تحلیل شما از این بیان آیتالله انصاری شیرازی (مرغ باغ ملکوتی) چیست؟
- رضانیا: در مورد اینکه حضرت آیت الله انصاری شیرازی درباره استاد مهندسی فرمودند که «ایشان مرغ ملکوتی بود که پرواز کرد» باید عرض کنم در این مدت زیادی که خدمت استاد مهندسی بودم این بیرغبتی به دنیا و رسیدن به مرز موت اختیاری را کاملا در استاد مشاهده میکردم.
البته خیلی از مسائل پنهانی بود و ما متوجه نبودیم اما آنچه را که واقعا در عملکرد و بیانات موثر ایشان میدیدیم، همین بود. به نظر من، تعبیر حضرت آیت الله انصاری شیرازی درباره ایشان واقعا به حق است و ایشان واقعا ملکوتی بود. وابسته نبود، وارسته بود و دنیا نتوانست ایشان را فریب دهد.
- حاجبی: در راستای جمله آیت الله انصاری شیرازی باید عرض کنم که استاد مهندسی جامع معقول، منقول و مشهود بودند. یعنی هم اهل استدلال و فلسفه و برهان، هم اهل قرآن و حدیث و روایت و هم اهل عرفان و مکاشفه بودند ولی چون منش ایشان مانند آیت الله انصاری شیرازی زاهدانه بود لذا آنطور که باید شناخته نشدند. بنا بر شناخته شدن هم نداشتند و همیشه از شهرت فرار میکردند.
از نفس خود خیلی مواظب و مراقب بودند، اصلا اجازه تعریف و تمجید نمیدادند. یکی از دوستان مطلبی به ایشان گفت که بوی تعریف و تمجید از آن میآمد که استاد فرمودند: هیچگاه چنین نگویید شاید نفس انسان خوشش بیاید و این برای نفس ضرر دارد و سپس فرمودند: در خدمت علامه طباطبایی (ره) از تفسیر المیزان تعریف کردند علامه فرمود: این کار را نکنید شاید نفس من خوشش بیاید و این برایم ضرر دارد.
* درباره تبلیغ و جنبههای تبلیغی استاد مهندسی مطالبی بفرمایید
![]() |
- غرویان: در مطالعه، در تبلیغ و در عبادت، خستگی ناپذیر بودند. بنده به مناسبت بزرگداشت استاد مهندسی به بندرعباس رفتم آنجا همه میگفتند استاد مهندسی همیشه اینجا در مساجد، دانشگاهها، حوزه علمیه، حتی مناطق خیلی محروم و دور افتاده حضور داشتند و بسیار متواضعانه جلسه میگذاشتند، رفع اشکال میکردند، سوالات را پاسخ میدادند.
- حاجبی: استاد مهندسی نسبت به مردم خیلی دلسوز بود و در امر تبلیغ بسیار کوشا بود. برخی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم فرمودهاند که استاد مهندسی شهید راه تبلیغ دین است.
خیلی دوست داشتند معارف اهل بیت علیهمالسلام را انتقال دهند. به تبلیغ سنتی و بحث منبرداری و تبلیغ چهره به چهره اهمیت ویژه قائل بودند و توصیه میکردند طلبه باید بتواند منبر خوبی برود و ارتباط مردمی داشته باشد.
ایشان برخی تابستانها برای تبلیغ به بندرعباس میآمدند و با اینکه هوای تابستان آنجا خیلی گرم و شرجی بود در روز چندین جلسه و ساعتها سخنرانی میکردند و خستگی ناپذیر بودند.
اگر قبلا به یک منطقه بد آب و هوا وعده میدادند، حتی اگر بعدا برای بهترین کشورهای خارج و یا مناطق خوش آب و هوای کشور دعوت میشدند به خاطر وعده قبلی قبول نمیکردند و بنده شاهدم بارها این اتفاق افتاده بود.
در بندرعباس با همه سختیها تبلیغ میکردند. یک بار به ایشان گفتم حاج آقا شما اصلا چیزی از سختیهای تبلیغ نمیگویید حداقل یک بار بگویید هوا گرم است ما اینقدر خجالت نکشیم. ایشان همین را هم حاضر نبود بگوید. فرمودند: با این جوانان و اهل ایمان که مینشینم خیلی لذت میبرم.
با همه خستگیناپذیری و با همه تلاشهای علمی و معنوی و تبلیغی میگفتند با توجه به این کم کاریها میترسم بخوابم! پزشک ایشان گفته بود بدن ایشان چندین برابر سنشان استفاده شده است.
واقعا بیتکلف بودند و به دورترین و محرومترین جاها برای تبلیغ میرفتند که گاهی یک طلبه معمولی آنجا نمیرود اما ایشان ایثار میکردند و میرفتند. با جوانان و مردم ارتباط قلبی و روحی داشتند و واقعا جوانان و مردم ایشان را دوست داشتند.
یک بار ایشان بعد از منبر، نزدیک به نیم ساعت، دست یک مرد نابینا را به گرمی گرفته بودند و رها نمیکردند. یعنی ارتباط روحی عمیقی با مردم داشتند.
بعضی وقتها بعد از سخنرانی، حرکت ایشان از دم منبر تا جلوی ماشین، نزدیک به 45 دقیقه طول میکشید و جوانان سوالات خود را میپرسیدند که خود این حرکت، منبر دیگری میشد.
استاد مهندسی بیشتر پول تبلیغ را به فقرا میداد
- حاجبی: یکی از کسانی که از حاج آقا برای تبلیغ دعوت میکردند میگفت وقتی پولی برای حاج آقا به خاطر جلسات تبلیغی میدادیم، هنگامی که ایشان به قم بر میگشتند یا خود ایشان تماس میگرفتند و بیشتر پول را بر میگرداندند تا به فقرا برسانیم و یا خود ما تماس میگرفتیم که حاج آقا چند نفر مثلا فقیر هستند، یتیم هستند و ... و ایشان نصف یا بیشتر پولها را به ما بر میگرداند.
ناراحتی استاد مهندسی از سوء استفاده از نام و جایگاه خود در تبلیغ دین
- خانساری: یک بار منزل استاد رفته بودم که دیدم ناراحت به نظر میرسند. گفتم حاج آقا ناراحتید. فرمودند: اول این را بگویم که هر گاه به تبلیغ رفتید صحبت از پول و هزینه نکنید. گفتم چشم. شما چرا ناراحتید؟ گفتند: موسسهای مرا دعوت کرده بود برای تبلیغ و جلسات سخنرانی را خود آن موسسه هماهنگ میکرد. روزی یکی از طلبهها آمد پیش من و گفت حاج آقا عرضی دارم، میدانم شما اهل این حرفها نیستید اما خواستم بپرسم. گفتم چی؟ گفت: شما برای هر جلسه سخنرانی 800 هزار تومان صحبت کردهاید؟ گفتم «استغفرالله ربی اتوب الیه» این برای من که این نیتها و صحبتها را بکنم و «استغفرالله ربی و اتوب الیه» این هم از جانب شما که این فکر را میکنید.
استاد مهندسی عرض کردند که آن طلبه گفت حاج آقا این موسسه از طرف شما این پولها را میگیرد و به اسم شما تمام میشود و به شما هم اطلاع نمیدهد. حاج آقا میگفتند بهشون گفتم حق ندارید یک ریال به اینها بدهید و همان روز به قم برگشته بودند و فرموده بودند یک ریال هم نمیخواهم این پولها به درد من نمیخورد.
ماجرای عروس و داماد مشهدی که زندگیشان پس از صحبت با استاد مهندسی متحول شد
![]() |
- رضانیا: خوندلی که برای مردم و شاگردانش میخوردند برای فرسوده شدن قلب و بدن ایشان اثراتی داشت. شبها یکی دو ساعت مشاوره داشتند. یعنی در زمان مشخص، پای تلفن منزل مینشستند و مردم تماس میگرفتند و مسائلشان را مطرح میکردند.
با حوصله و وسواس ویژه تمام جوانب مشاوره را لحاظ میکردند و پاسخ سر بالا نمیدادند و کاملا راهنمایی میکردند و در راهنمایی کردن واقعا خون دل میخوردند که چرا مثلا جوانی باید چنین مشکلاتی داشته باشد و چرا یک زن و شوهر جوان باید به این زودی از هم جدا شوند.
واقعا به مردم اهمیت میدادند، برای مردم حساب ویژه باز کرده بودند. خیلی از مردم به وسیله ایشان راهنمایی شدند، مشکلاتشان برطرف شد، هدایت شدند. از این جهت الگوی ما هستند.
خانم استاد مهندسی نقل کردند که یک روز یک آقا و خانم جوان در منزل را زدند و دنبال استاد بودند که عرض کردم استاد از دنیا رفته است. نمیدانستند و خیلی ناراحت شدند.
گفتند ما ایشان را در حرم امام رضا علیهالسلام دیدیم و درباره زندگی خود با ایشان صحبت کردیم که ایشان نه تنها راهنمایی کردند و اختلافات را بر طرف کردند بلکه کمک مالی هم کردند. و ما خیلی خوشحال بودیم که حالا که آمدیم قم، خدمت استاد میرسیم و شنیدن خبر وفات ایشان خیلی برایشان سنگین بود.
دنبال نیاز واقعی مردم بود/ عرفان را به زبان ساده میگفت
- رضانیا: استاد میفرمود در بحث منبر و سخنرانی، ببینید نیاز واقعی جامعه و مردم چیست، آن را به مردم بگویید. نه اینکه مسائلی را بیان کنید که به درد مردم نمیخورد. خودشان سعی میکردند چیزی که به درد مخاطب میخورد مطرح شود و با کمال خلوص هم میگفتند لذا در دل مردم هم مینشست.
سعی میکردند مباحث عرفانی را به زبان ساده به مردم تزریق کنند. میفرمودند فطرت همه خواهان این مسائل است منتها باید به هر کس با زبان خودش گفته شود.
میگفتند نباید این مسائل عرفانی در کتابها بماند، بلکه باید با توجه به فهم مخاطب، تزریق جامعه شود.
انتقاد از استاد مهندسی و پاسخ جالب وی
- خانساری: استاد در همین اواخر در مدرسه حجتیه قم، بدایة الحکمة تدریس میکردند و برای ما مایه تعجب بود که این استاد عالی فلسفه و عرفان، اولین کتاب فلسفی را تدریس میکند.
چون بعد از این درس، در مدرسه فیضیه، اسفار و تمهید القواعد تدریس میکردند و بعد از اتمام کلاس بدایه، پیاده به مدرسه فیضیه میرفتند، من فرصت را غنیمت میشمردم و گاهی به کلاس بدایه میرفتم تا بعد از آن، با استاد به فیضیه برویم و در راه، سوالاتم را از ایشان بپرسم.
یک بار بین راه، طلبهای آمد و گفت حاج آقا دیروز در برنامه سمت خدا، فلان مساله را که گفتید قانع کننده نبود. حاج آقا خیلی راحت در جواب گفتند: «هذه بضاعتنا» یعنی این سرمایه ماست، بیشتر از این نمیتوانم.
با حالتی گفتند که معلوم بود ذرهای بوی منیت و خودبینی از خود و سخنرانی خود ندارند.
- غرویان: یکی از بهترین دلایل برای موفقیت استاد مهندسی این است که وقتی از ایشان صحبت میکنیم بنده با تمام وجود احساس میکنم حرفها و عملکرد ایشان برای من درس است و در من اثر میکند. این یک حقیقت است و نشان میدهد استاد مهندسی یک شخصیت موثری بوده است.
مثلا همین پاسخ ایشان به این انتقاد، برای من درس است فرموده «هذه بضاعتنا.» اینها ظرائفی در شخصیت ایشان است که انسان را تحت تاثیر قرار میدهد.
بلا هم که از طرف خدا میرسد رحمت است
- خانساری: آخرین پنجشنبهای که استاد در دنیا بودند به ملاقات ایشان در بیمارستان شهید بهشتی قم رفتم، وقتی وارد بخش سی.سی.یو شدم دیدم حضرت استاد مهندسی روی تخت بیمارستان خوابیدهاند. کنار تخت ایستادم تا اینکه بیدار شدند.
چون استاد را همیشه سر زنده و شاداب دیده بودم، از وضعیت ایشان خیلی ناراحت شدم. چشمانشان را باز کردند بعد از سلام و احوال پرسی، چون خیلی ناراحت بودم و از اینکه استاد را در آن وضع میدیدم بر ناراحتیم افزوده میشد لذا به استاد عرض کردم این چه وضعی است؟
استاد فرمودند: این، عین رحمت است، الحمدلله که خداوند رحمت واسعه خودش را شامل حالم کرد. بلا هم که از طرف خدا میرسد رحمت است، مغفرت است. سپس این شعر را زمزمه کردند:
در بلا هم میچشم لذات او / مات اویم مات اویم مات او
در ادامه گفتند هر چه از طرف خداوند به انسان برسد شمهای از رحمت واسعه ذات حق است و انسان باید شکرش را بجای آورد.
اینها همه به خاطر این بود که واقعا در مقام یقین بود. عبادتی که انجام میداد از سر یقین بود و مغزی داشت که استاد را به این مرحله رسانده بود.
ادامه دارد ...